گنجشک و آتش
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و
برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و
من مرتب نوک خود
را پر از آب می کنم و......
آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد
است ! و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که
خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد !
نظرات شما عزیزان: